سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اطلاعات در مورد فامیل

بدترین برادران کسى است که براى او به رنج افتى . [ چه رنج افتادن مستلزم مشقّت است . و این شرّ را برادرى که براى او به رنج افتاده‏اند سبب شده . پس او بدترین برادران است . ] [نهج البلاغه]

از: امل جان  یکشنبه 86/2/23  ساعت 2:33 عصر  

مصاحبه(5)

سلام عرض میکنم خدمتتون.مصاحبه ای که در زیر میخونید گفت و گوی شفاف بنده با بنفشه(خانم) هست برا من که

جالب بود امیدوارم براشما هم جالب باشه.


من: سلام
بنفشه:سلام
من: چه عجب افتخار مصاحبه دادید
بنفشه: خواهش میکنم تا  الان فرصتش  نبوده  وگرنه که دیگه افتخار نداره 

من: برا ما افتخاره
بنفشه: شما لطف دارین

من: عرضم خدمتتون که میخوام با شما یه جورایی زیادی شفاف و متفاوت با بقیه صحبت کنم

بنفشه: خواهش میکنم بفرمایید تا جایی که محدودیت ها بزاره در خدمت هستم
بنفشه: فقط رو لغت افتخار یه کم دقت کن چون بعضی ها بهش حساس هستن دردسر میشه

من: مثلا کیا؟
بنفشه: بگذریم
من: میگذریم
من: یه بیوگرافی کلی بفرمایید از خودتون 
بنفشه: 25 سالمه متاهل و فارغ التحصیل مهندسیه صنایع غذایی از دانشگاه شهید بهشتی عاشق فسنجون از نوع شیرین
من: خیلی کامل و خوب
من: مصاحبه های قبلی رو خوندید؟
بنفشه: بله
من: نظرات دیگران رو در مورد خودتون چه جور ارزیابی میکنید؟
بنفشه: بعضی هاشون واقعی و بعضی هاشون تعجب آور و دور از ذهن 
من: خوب میخواید الان صحبت کنیم در این مورد؟
بنفشه: نه بابا من اومدم یه مصاحبه با شما انجام بدم نیومدم که راجع به گفت و گوی دیگران نظر بدم!!
من: خوب بزار سوال کنم فعلا
بنفشه: ok
من: من چند  تا کلمه میگم  شما اولین چیزی که اومد به ذهنت بگو
من: آسمان؟

بنفشه :میگن 7 طبقه داره , نمیدونم میشه یه روز تا زنده هستم یه سری بزنم یا نه.کاش بشه
من: زمین؟
بنفشه: بد جوری پاهامون بهش چسبیده
من: دریا؟
بنفشه: صداش آدم رو به اوج احساسات شیرین میبره
من: احساسات ؟
بنفشه: جزء  لاینفک آدمی ولی نباید به عقل غلبه کنه
من: زندگی؟
بنفشه: صحنه آزمایش
من: محبت؟
بنفشه: محبت را عزیزم از درخت آموز...که سایه بر سر هیزم شکن دارد
من: ممنون حالا اسم چندتا از شخصیتهای فامیل رو میگم خواهشا بدون توجه به رابطه ها و به قول یه نفر خیلی شیشه ای و شفاف جواب بدید
من:  آقا مصطفی فتاحی؟
بنفشه: از اینکه به فامیلمون اضافه  شده خوشحالم
من: شیدا؟
بنفشه: مهربون
من: یاسمن؟
بنفشه: دوست داشتنی , شیرین , خوش برخورد , کاری, ....
من: محمد حسین
بنفشه: امید وارم در زندگی و کار موافق باشه 

من:الهه؟
بنفشه: خواهر عزیزم , تودار

من: بهاره؟
بنفشه: ایضآ خواهر عزیزم ,آخر استعداد و هنر
من: موافقم
من: آقا مهدی دلیر؟
بنفشه: همسر عزیزم , بهترین دوست و مشاورم , مفسر خوب و منطقی , IQ بالا , و یکی از بهترین ها در کار خودش(تجارت الکترونیک)
من: خوش به حالش
من: با وجود شما غم نداره
بنفشه: شما لطف دارین
من: زهرا حکیم؟
بنفشه: دختر خوبیه من زیاد نمیبینمش
من: نعیمه؟
بنفشه: خیلی کم رنگ
من: زهرا امامی؟
بنفشه: صبور و پر تحمل (مخصوصآ درباره برادرش)

بنفشه: بابا انصافآ خیلی خوب باهات میسازه دیگه , قبول نداری؟

من: نه
من: سعیده؟
بنفشه: دختر خوبیه ولی....
بنفشه: ...= اگر شیشه ای تر بود
من: شما شیشه ای باش
بنفشه: هستم
من: پس بگو
بنفشه: گفتم دیگه
من: عابد؟
بنفشه: پسر خوبیه به شرط اینکه شوخی و مسخره بازی رو از حد به در نکنه
بنفشه: به قول سعیده شاخ شده
من: شهاب؟
بنفشه: درک درستی از شادی و شاد بودن نداره!
من: سعید؟
بنفشه: ان شاء الله دامادیش
من: محبوبه خانم؟
بنفشه: همسفر مسافرت های بچگی
من: حمید رضا؟
بنفشه: نوه عمه
من: علی؟
بنفشه: کدوم علی؟خالقی؟
من: بله
بنفشه: لوتی
من: مصطفی امامی(امل جان)؟
بنفشه: تحول ییهویی

من: چه جور تحولی؟
بنفشه: از بی رنگی به رنگ غلیظ
من: این تحول رو چه جور ارزیابی میکنید؟
بنفشه: انشاءالله مثبت
من: و یه سوال
بنفشه: بفرمایین
من: چرا باهاش لج هستید؟
بنفشه: کی چنین حرفی زده؟؟؟
بنفشه: باز کی راجع به من غرض ورزی کرده؟؟

من: شما فکر کن کسی نگفته ولی رفتارها با آدما حرف میزنن
بنفشه: یادم نمیاد رفتارخاصی با شما داشته بودم که چنین معنایی" بده . شما احتمالا انتقاد رو سوء  تعبیربه لج بودن کردی
بنفشه: تازه من از خودت هم هنوز انتقاد نکردم راجع به بیرون رفتن ها نظر دادم
من: گرچه بهاره گفت نپرس ولی من بی ادبی میکنم و میپرسم

من: محبوبترین فرد فامیل از نظر شما؟
بنفشه: والا به احترام خواهرم نمیتونم بگم .
من: احسنتم تبارک الله
من: خوب بریم به بخش بعدی مصاحبه
من: عمه ایران؟
بنفشه: جمعه ها, 13 به در ها, خونشون  و دوران بچگیم

بنفشه: خدا رحمتش کنه خیلی مدیر بود
من: عمو غلامرضا؟
بنفشه: زود رفت خدا رحمتش کنه عموی خوبی بود
من: عمو اسد؟
بنفشه: حیف حیف حیف
من: محسن آقا؟
بنفشه: خدایش بیامرزد
بنفشه: فوتش ناگهانی بود
من: همایون خان؟
بنفشه: سلام به روی ماهت به چشمون سیاهت .... بی ریا بود
من: آقای بازرگان؟
بنفشه: با شخصیت بود
من: چند تا سوال دیگه
من: مرگ؟

بنفشه: با کسی تعارف نداره سراغ یک یکمون میاد
من: قبر؟

بنفشه: اگر بخوایم میتونیم کاری کنیم که ترسناک نباشه
من: نماز؟
بنفشه: پایه دین و آدمیت
من: خدا؟
بنفشه: صاحب آفرینش
من: پدر؟
بنفشه: بعد از خدا بزرررگترین تکیه گاه
من: مادر؟
بنفشه: اسطوره فداکاری و مهر
من: نظرت در مورد این شعر؟
من: از دل برود هر آنکه از دیده برفت

بنفشه: تا حد زیادی درست هست و اگر اینطوری نبود آدما نمیتونستن با خیلی از غصه ها کنار بیان
من: چرا دوست دگر مشکل گشا نیست؟
بنفشه: خدا همیشه مشکل گشاست ما معرفت نداریم تا بفهمیم
من: حالا بیایم بیرون از حس معنویت
من: یه خبر بده که همه غافلگیر شن؟
بنفشه: باشه خیلی مونده؟
من: نه
بنفشه: امسال عروسی زیاد داریم ان شاء الله
من: در آخر حرفی مونده که نگفته باشید؟
بنفشه: نه ممنون فی امان الله
من: ممنونم


نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شهاب هم بعله...
[عناوین آرشیوشده]

فهرست


16009 :کل بازدید
32 :بازدید امروز
2 :بازدید دیروز

اوقات شرعی


حضور و غیاب


یــــاهـو

درباره خودم


اطلاعات در مورد فامیل
امل جان
من امل جان هستم کدومتونید؟الهه(خانم)؟حمیدرضا؟بهاره(خانم)؟ محمدحسین(عباس)؟سعیده(خانم)؟عابد؟ بنفشه(خانم)؟شیدا(خانم)؟شهاب؟آقای دلیر؟ آقای فتاحی؟هر کی هستی خلاصه خوش اومدی فقط نظر یادت نره

لوگوی خودم


اطلاعات در مورد فامیل

لوگوی دوستان


لینک دوستان


جایی که برا خودم مینویسم

آوای آشنا


اشتراک


 

آرشیو


زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386

طراح قالب