سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اطلاعات در مورد فامیل

دشمن ترینِ مردم نزد خداوند متعال، کسی است که کار بد مؤمن را سرمشق قرار می دهد؛ امّا کار نیکش راسرمشق قرار نمی دهد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

از: امل جان  دوشنبه 86/12/13  ساعت 11:42 عصر  

لاک پشت ها هم فامیل می شوند

سلام

این لاک پشتایی که اینجا میبینید مال بیولوژیست فامیل یعنی خانم نعیمه حکیم آراست...بالاخره اینا هم الان دیگه عضو جدید فامیل هستند

نمایش تصویر در وضیعت عادی

 

 

نمایش تصویر در وضیعت عادی

 

 

 

نمایش تصویر در وضیعت عادی

البته قولش رو دادن وقتی بزرگ شد سرش رو ببریم و بخوریم

 

 


نظرات شما ()

از: امل جان  یکشنبه 86/10/30  ساعت 9:8 عصر  

سررسید

به نام نامی الله...

یک طرح ضربتی هست برای عید نوروز و اون هم چاپ سررسید های ویژه برای فامیل هست که در اون به طور مثال در 18 اردیبهشت ماه نوشته شده تولد مصطفی امامی....و یه سری مشخصات داده شده از متولد اون روز....فکر میکنم طرح نو و خوبی باشه به هرحال خواهشا در بخش نظرات بگید نظرتون رو که اگه به اجماع رسیدیم مقدمات کار رو فراهم کنیم

جاری بمونید


نظرات شما ()

از: امل جان  دوشنبه 86/10/3  ساعت 11:9 عصر  

بهتر از این نمیشد

یسلام

پنج شنبه عروسی حضرت آقا فرشید و بهاره خانم بود...خیلی خیلی خوش گذشت

 

شاید بعد از عروسی سعیده(خانم)تنها عروسی بود که براش از چند روز وشاید چند هفته قبل برنامه ریزی کرده بودم...

 

از چند روز قبل از حنابندون من و عابد دنبال راست و ریست کردن کارهامون بودیم....

همین جا باید از عابد تشکر ویژه کنم که مقابل اقوام آقا فرشید آبروداری کرد و با انجام حرکات موزون شمع محفل شد....

 

بعد از اینکه در شب عروسی از سالن برگشتیم مونده بودیم باید بخندیم یا گریه کنیم چون از یک طرف گریه های خاله نسرین و خاله مینو رو

 

میدیدم و از یک طرف خوشحال بودیم که همسری بسیار خوب و باشخصیت نصیب بهاره خانم شده....

 

ناگفته نماند که هوا مثل پارسال عروسی بنفشه خانم بسی ناجوانمردانه سرد بود....

 

در راه برگشتن از سالن من تو ماشین اصغر آقا نشسته بود و ایشون هم نامردی نکرد و وقتی که من داشتم فیلم میگرفتم همچین گاز داد و

 

تند رفت که من یه لحظه اشهد رو گفتم....اما خب خدا رحم کرد دیگه....و شما شانس نیاوردین

 

تو این عروسی یه تازه وارد هم داشتیم اونهم زن دایی جدید بنده بود که همین جا ازدواجش رو با دایی سعیدم تبریک میگن بهش...امیدوارم بتونه

 

 سعید رو تحمل کنه

 

چیزی که در مورد خودم خیلی باهال بود این بود که هرکی من رو میدید از طرز لباس پوشیدنم تعجب میکرد و یه نظری میداد...

 

تو بین همه این حرفها حرف حمید رضا و آقای دلیر خیلی باهال بود....

حمیدرضا گفت:میبینم که توهم آلوده شدی 

 

آقای دلیر هم گفت:تحولت مبارک....

 

ولی من همین جا میگم که هیچ تحولی در کار نیست و کروات هم داستان داشت....بالاخره عروسی بهاره خانم بود دیگه....

 

چیز دیگه ای که جا داره این بهش اشاره کنم این بود که علی که خیلی وقت بود در هیچ یک از مراسمات فامیلی شرکت نکرده  بود در این مراسم

 

حضور پیدا کرد...

 

خلاصه کسی کم نزاشت از هومن گرفته تا اصغر آقا همه به گرم کردن مجلس کمک کردند

 

در ضمن جا داره که همین جا به عطیه خانم که از انگلیس تشریف آوردند و در این مراسم هم شرکت کردند خوش آمد و خیر مقدم بگم و برای

 

ایشون آروزی توفیق و موفقیت میکنیم

 

جای خیلی ها خالی بود...فرزین و فرزاد و پروین خانم که در انگلیس بودند،پرویز خان که در راه اومدن به برف خورده بودن از نیمه راه برگشته بودن،

 

اقوام عزیز در آمریکا و آلمان،وبالاخره اون عزیزان از دست رفته اللخصوص خاله جون توران که از همین جا برای ایشون وهمه اموات طلب آمرزش

 

میکنیم

 

گرچه این مراسم از معدود مراسمهایی بود که خیلی کم حاشیه بود ولی به برخی از این حواشی اشاره میکنم:

 

اولین نکته دوربین الهه خانم بود که میشه گفت تقریبآ ذغالی بود و دم به دقیقه خاموش میشد

 

دومین نکته پرچم بزرگی بود که روی اون با سلیقه خاصی که عابد به خرج داده بود نوشته شده بود((بهاره و فرشید پیوندتان مبارک))؛(ناگفته

 

نمونه که طرحش از من بود))

 

نکته دیگه پخش تراکت هایی همراه با شکلات بود که به جای شاباش بین حضار پخش شد که روی اون عکسی از بهاره خانم و آقا فرشید چاپ

 

شده بود...

 

حرف برای گفتن زیاده ولی فقط یه کلام برای گفتن باقی مونده که:

 

بــــــــــــــهـــــــــــتـــــــــــر از ایــــن نــــــــــــمـــــــــــــیـــــــــــشــــــــــــد

 

در پایان هم باید اولا از آقا فرشید و پدر بزرگوار ایشون تشکر کنم که زحمت هماهنگی این مراسم به گردن این عزیزان بود...

 

ثانیا خدمت دایی جون مهدی و همسر محترمشون یک خسته نباشید جانانه میگیم که در این چند ماهه واقآ خسته شده بودن و زحمات زیادی

 

رو متحمل شدند...

 

در پایان هم خدمتتون عرض میکنم که در نظر داریم با بهاره خانم و آقا فرشید مصاحبه ای مختصر رو ترتیب بدیم(احتمالا تصویری)که اگه جور شد

 

خبر میدیم...

 

جاری باشید


نظرات شما ()

از: امل جان  جمعه 86/9/16  ساعت 2:4 صبح  

یک سال گذشت

سلام

                   

 

                                                                                             

         یـــــــــــــــــــک ســـــــــــــــــال گـــــــــــــــذشـــت

                                                                                       

                      

درست یک سال قبل در روز 16 آذر یه عروسی بودیم...بله درست حدس زدید...

مراسم ازدواج آقای دلیر و همسرشون محترمشون بنفشه خانم

بدون تعارف شاید از معدود مراسم هایی بود که واقآ به شخص من خوش گذشت...

یادش بخیر عجب برفی اومد...خیلی خوش گذشت

امیدواریم که 100 سال دیگه بیایم و در این وبلاگ بنویسیم 100 سال گذشت....

چیزی که خیلی جالب بود این بود که بعد از این موضوع جوونای دم بخت فامیل یکی یکی روانه خونه بخت شدن...

پس نتیجه میگیریم قدم آقای دلیر فوق العاده مبارک و خجسته بوده...

ان شا الله در ملاقات بعدی حتما از ایشون خواهش خواهم کرد که دستی بر سر ما هم بکشند تا شاید فرجی شه و پدر خانم بهاری هم

رضایت بده...

بازم تبریک میگم به این زوج خوشبخت و آروزی سلامت و بهروزی بیش از پیش داریم براشون

 


نظرات شما ()

از: امل جان  جمعه 86/9/16  ساعت 2:1 صبح  

یک سال گذشت

سلام

                   

 

                                                                                             

         یـــــــــــــــــــک ســـــــــــــــــال گـــــــــــــــذشـــت

                                                                                       

                      

درست یک سال قبل در روز 16 آذر یه عروسی بودیم...بله درست حدس زدید...

مراسم ازدواج آقای دلیر و همسرشون محترمشون بنفشه خانم

بدون تعارف شاید از معدود مراسم هایی بود که واقآ به شخص من خوش گذشت...

یادش بخیر عجب برفی اومد...خیلی خوش گذشت

امیدواریم که 100 سال دیگه بیایم و در این وبلاگ بنویسیم 100 سال گذشت....

چیزی که خیلی جالب بود این بود که بعد از این موضوع جوونای دم بخت فامیل یکی یکی روانه خونه بخت شدن...

پس نتیجه میگیریم قدم آقای دلیر فوق العاده مبارک و خجسته بوده...

ان شا الله در ملاقات بعدی حتما از ایشون خواهش خواهم کرد که دستی بر سر ما هم بکشند تا شاید فرجی شه و پدر خانم بهاری هم

رضایت بده...

بازم تبریک میگم به این زوج خوشبخت و آروزی سلامت و بهروزی بیش از پیش داریم براشون

 

 


نظرات شما ()

از: امل جان  پنج شنبه 86/9/15  ساعت 12:0 صبح  

انا لله و انا الیه راجعون...ا. هم رفت

متاسفانه امروز باخبر شدیم  بار دیگر دست روزگار گلی از باغ زندگانی را برچید...

بله...بار دیگر خداوند متعال خواست تا با گرفتن عزیزی دیگر مارا بیازماید و ببیند که صبر ما چقدر

است...آری مرگ حق است...

گرچه گفتن این موضوع کار آسانی نیست اما چه کنم که بالاخره باید این خبر سخت و ناگوار به

گوش شما برسد...

تازه داشت زندگی مان رنگ بوی عروسی و شادکامی میگرفت...

تازه بعد از مدت ها چند عروسی پشت سر هم در شرف برگزاری بود...

اما چه کار میتوان کرد...به قول فدیمی ها با حکمت خداوند و سرنوشت نمیتوان جنگید...

در نهایت باقلبی آکنده از غم و اندوه به اطلاع می رساند  جناب آقای احمد کریمی (پسر عمه

گرامی جناب آقای اصغر خزایی)دیروز به سوی پروردگارخویش پرکشید...

ضمن آرزوی صبر و شکیبایی برای خانواده آن مرحوم و طلب آمرزش برای متوفی بر خود لازم و

واجب میدانیم این ضایعه تاسف بار را خدمت جناب خزایی تسلیت گفته و برای ایشان و خانواده

گرامیشان آرزوی شادکامی و سلامت داشته باشیم

برای شادی روح آن مرحوم فاتحه ای قرائت بفرمایین

جاری باشید


نظرات شما ()

از: امل جان  شنبه 86/6/31  ساعت 10:50 عصر  

دو نکته

سلامCD اردوی دماوند آماده شد هرکی خواست بهم بگه بهش برسونم.

مطلب بعدی اینکه با هماهنگی هایی که یا خانوم حاجی خانی(خزایی) انجام دادم؛بناست یه دوره کلاس اخلاق

انجام بشه نکته مهم اینجاست که این کلاسها خصوصی است و فقط مختص اعضای محترم فامیل هست و  

 در یک فضای صمیمی بشینیم بحث کنیم و به یه جمع بندی برسیم.حالا موضوع و زمانش دست شماست؛بهم

بگید تا به ایشون بگم.البته ما دوست داریم اولین جلسه رو در اولین شب قدر برگزار کنیم.این بسته به همت

شما داره.

پس به من خبر بدید اگه تشریف میارید بگید تا مقدماتش رو فراهم کنیم

جاری باشید


نظرات شما ()
<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شهاب هم بعله...
[عناوین آرشیوشده]

فهرست


16341 :کل بازدید
8 :بازدید امروز
2 :بازدید دیروز

اوقات شرعی


حضور و غیاب


یــــاهـو

درباره خودم


اطلاعات در مورد فامیل
امل جان
من امل جان هستم کدومتونید؟الهه(خانم)؟حمیدرضا؟بهاره(خانم)؟ محمدحسین(عباس)؟سعیده(خانم)؟عابد؟ بنفشه(خانم)؟شیدا(خانم)؟شهاب؟آقای دلیر؟ آقای فتاحی؟هر کی هستی خلاصه خوش اومدی فقط نظر یادت نره

لوگوی خودم


اطلاعات در مورد فامیل

لوگوی دوستان


لینک دوستان


جایی که برا خودم مینویسم

آوای آشنا


اشتراک


 

آرشیو


زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386

طراح قالب